همه افراد در طول روز زمانی را برای پرداختن به ایدههای احمقانه صرف میکنند. زمانی که شما رویایی را در ذهن میپرورانید و تصور میکنید شاید ایده شما بسیار احمقانه و غیرقابل اجرا باشد درست همان زمانی است که فردی به دنبال اجرایی کردن ایدههایی است که تا چند قرن گذشته، چند سال گذشته یا حتی چند ماه قبل از آن احمقانه، بعید و دور از ذهن به نظر میرسیده است. همه پیشرفتها و تکنولوژی بشر مدیون و مرهون افرادی است که در زمان خود انسانهای احمقی به نظر میرسیدند و از نگاه دیگران ایدههای احمقانهای در ذهن داشتند. شاید اگر ۱۰۰سال پیش در رابطه با ایده تلفن همراه با کسی صحبت میکردید شما را انسان احمق و خیالپردازی میدانست اما این ایده و بسیاری از ایدههای دیگر که زمانی بعید، احمقانه و دور از ذهن به نظر میرسید امروزه به فرصتی برای سودآوری شرکتهای بزرگ چندملیتی تبدیل شده است.
ستون ایدههای احمقانه حاصل تجربه چند سال گذشتهام ناشی از فعالیت در زمینه ایدهپردازی در دنیای کسبوکار و سرمایهگذاری است. این روش که در برخی شرکتهای بزرگ دنیا بهعنوان شیوهای نو برای جریانسازی در فرآیند خلاقیت و نوآوری در سازمان و زیر نظر واحدهای ایدهپردازی در شرکتها طراحی و اجرایی شده جریان مستمری از ایدههای احمقانه و دور از ذهن را به سازمان ارائه میدهد که حتماً برخی از آنها قابلیت تفکر و تأمل بیشتر و قرار گرفتن در جریان تجاریسازی و سودآوری را دارند. در این ستون بنا داریم یک گفتمان ایدهپردازی از ایدههای عجیب، دور از ذهن اما قابل تأمل برای مخاطبان صفحه فرصت سرمایهگذاری روزنامه فرصتامروز راهاندازی کنیم. فرصتی که میتواند افکار شما مخاطبان را برای پرداختن به دغدغههای ذهنیتان که زمینههای اقتصادی دارد، قلقلک دهد. از سوی دیگر این ستون فرصتی است برای افرادی که دنبال ایدههای خاص برای سرمایهگذاری و شروع کسبوکار یا حتی ایدههایی برای بهبود کسبوکار خود هستند.
در سال ۲۰۰۵، یک انگلیسی به نام الکس تئو وبسایتی تبلیغاتی به نام$۱ million homepage را راهاندازی کرد. هدف این صفحه که از یک میلیون پیکسل تشکیل شده، تبلیغ برندهای گوناگون است. در واقع صاحب این صفحه هر پیکسل این صفحه را به برندهای گوناگون اجاره داده و بابت هر کدام از آنها یک دلار پول میگرفت. هر کسی هر چقدر دلش میخواست، براساس پولی که داشت پیکسل میخرید تا بتواند کالای خود را تبلیغ کند. ایده اصلی این بود که مخاطب برند را در صفحه اصلی ببیند و یک لینک او را به سایت موردنظر برساند. کل هزینهای که آقای تئو در ابتدای کار برای دامنه و هاستیگ این سایت پرداخت کرد ۵۰ پوند بود. پس از به میدان آمدن این وبسایت طبیعی بود که کلمهها یکی از پس از دیگری روی این صفحه نقش ببندند و برندهای گوناگون برای حضور در آن صف بکشند. این وبسایت پس از راهاندازی به سرعت جای خود را در میان همه برندها باز کرد و تنها پنج ماه پس از اینکه افتتاح شد، به تمامی اهداف خودش در پولسازی رسید.
این جاروبرقی بهصورت ویژه طراحی شده است. البته کار این جاروبرقی مثل همتایان دیگرش نیست. این وسیله وظیفه کوتاه کردن موهای آدمها را بر عهده دارد. به نظرم توضیح زیادی لازم نباشد. در معرفی این جاروبرقی شگفتانگیز از آن بهعنوان انقلابی در روشهای کوتاه کردن مو نام برده شده است. این دستگاه جالب موها را بهصورت مساوی و درست مثل یک آرایشگر حرفهای کوتاه میکند. این دستگاه در سال ۱۹۸۶ در کالیفرنیای آمریکا طراحی و ساخته شد. طبق آمار تا سال ۲۰۰۰ میلادی به فروش قابل توجه ۲ میلیون دستگاه رسید. این جارو برقی Floobee نام دارد. نکته جالب اینجاست که از ایده این جاروبرقی مو کوتاه کن بارها و بارها در آگهیهای تلویزیونی استفاده شده است. این وسیله اکنون یکی از محصولات محبوب در میان مو بلندهاست. این محصول ابتکاری در طول این سالها میلیونها دلار برای صاحبانش درآمد داشته است.