هدیه – قسمت ششم
0

هدیه – قسمت ششم

هدیه – قسمت ششم وجود ( بودن )    لحظه ای که پیرمرد دید جوان با لبخند و برقی در چشمانش به او نزدیک میشود، فریاد زد: ” مانند کسی هستی که موفق به یافتن موهبت شده است. ”  جوان با هیجان گفت: ” کشف کرده ام! ”  پیرمرد نفس راحتی کشید. او میدانست که […]