نکته های زندگی7 فیلم ها

یک نوشیدنی خانگی همه کاره: «آب تپلکه»
0

یک نوشیدنی خانگی همه کاره: «آب تپلکه»

یک نوشیدنی خانگی همه کاره: «آب تپلکه» چه چاق باشید، چه لاغر، پیر باشید، یا جوان، بدنتان برای آن که بخوبی سرحال نگاهتان دارد و بنزین روزانه حرکت و فعالیت شما را فراهم آورد، به مقادیری از مواد معدنی نیاز دارد. ما به شما تهیه و نوشیدن معجونی را معرفی می‌کنیم که اسمش را گذاشته‌ایم […]
reil
0

چرا فاصله ریل های قطار ۱۴۳٫۵ سانتیمتر یا ۴فوت و ۸ و نیم اینچ است؟

چرا فاصله ریل های قطار ۱۴۳٫۵ سانتیمتر یا ۴فوت و ۸ و نیم اینچ است؟ چرا یک عدد صحیح رُند (مثلاً ۱۵۰ یا ۱۴۴ سانتیمتر یا ۵ فوت) نیست؟!! سوال فوق در واقع پرسشی است که برای قهرمان داستان کتاب «زهیر» اثر “پائولو کوئلیو” پیش آمد و جواب آن به یک سری پرسش و پاسخ […]
حکایت فلسفه عمل
0

حکایت فلسفه عمل

روزی لویی شانزدهم سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید؛ از او پرسید تو برای چه اینجا قدم میزنی و از چه نگهبانی میکنی؟ سرباز دستپاچه جواب داد : قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم! لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز […]
قانون جذب در نگاه امام علی(ع)
0

قانون جذب در نگاه امام علی(ع)

قانون جذب در نگاه امام علی(ع) در نامه ی ۳۱ ( نامه ی امام علی به فرزندش امام حسن) بسیار زیبا به تجسم خلاق و قانون جذب اشاره شده است که خواندنش فارغ از هر گونه گرایش مذهبی ستودنیست در این خطبه این گونه نوشته شده است که: بدان خدایی که گنج های آسمان و […]
ورشکستگی
0

ورشکستگی

مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر می‌کرد که آیا می‌تواند شرکتش را از ورشکستگی نجات دهد یا نه. بدهی شرکت خیلی زیاد شده بود و راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت نداشت. طلبکارها دائماً پیگیر طلب خود بودند. فروشندگان مواد اولیه […]
chance
0

بد اقبالی یا خوش اقبالی

یک پیرمرد،به همراه پسرش در یک مزرعه کوچک کار میکردند.آنها تنها یک اسب داشتند،اما همان اسب هم ،روزی فرار کرد………. همسایه ها همه گفتند:”چه وحشتناک ……!چه بداقبالی بزرگی!” اماپیرمرد دهقان گفت:”کسی چه میداند که آیا این بد اقبالی است یا خوش اقبالی…….” یک هفته بعد،اسب از کوهستان بازگشت در حالیکه پنج مادیان وحشی را نیز […]
life-story1
0

رویای مزرعه بزرگ پرورش اسب

جک کانفیلد داستان جالب و آموزنده ای را نقل میکند که بسیار زیبا و تامل برانگیز است ! او میگوید : دوستی به نام « مونتی رابرتز» دارم که صاحب یک مزرعه بزرگ پرورش اسب در «سان سیدر» است. بار آخری که آنجا بودم ، او داستان زندگی مرد جوانی را برایم تعریف کرد که […]