آیا داشتن ایده واقعا مهم است؟

اغلب کارآفرینان بار اولی, وقتی میخواهند شروع کنند, با “ایده”  شروع میکنند.هنوز, این یک روش بی تاثیر است برای شروع کسب و کارتان.در عوض ,کارآفرینان باید بدنبال راه های خلاق و نوآوری هایی برای جذب مشتری باشند.اگر با روش “جذب مشتری” شروع کنید, خیلی بهتر میتوانید ایده منحصر به فردتان را نیز انتقال دهید.

چرا معمولا دغدغه اولمان ایده است؟ وقتی شروع میکنید قدم در راه کارآفرینی بگذارید, دلیل اصلی آن ناامیدی از حل مشکلی است که با آن برخورد کرده اید؛شما اشتیاق فراوانی برای حل مشکل دارید.خیلی زود راه حلی به نظرتان میرسد که فکر میکنید بهتر از راه حل های دیگر در بازار است.شما فکر میکنید این راه حل راه موفقیتتان را تضمین خواهد کرد. اما, اینطور نیست.

هدایت پذیرش مشتری, سخت است

چطوری هر فردی که خصوصیات مشتری شما را دارد که محصول یا خدمات شما کمکش میکند از محصول یا خدماتتان آگاه میشود؟ چقدر هزینه لازم است_هم انسانی, هم مالی_تا به مشتریانتان دسترسی پیدا کنید؟ مشتریانتان چه باور و درکی از راه حل موجود _و برند ارایه دهنده آن_دارند که باعث بشه از برند دیگری استفاده نکنند,دارند؟ رابطه آنها با اطرافیانشان چقدر خوب است که بخواهند محصول شما را به آنها نیز پیشنهاد کنند؟ اگر راه حل شما را استفاده نکنند از چه راه حلی استفاده خواهند کرد؟ جایگزین آن کدام است؟آنها راه حل را مانند شما ارزیابی خواهند کرد؟چه تغییری در رفتار یا عاداتشان لازم است پدید آید که از محصولات شما که بهشان پیشنهاد میکنید استفاده کنند؟

هدایت پذیرش مشتری, واقعا سخت است. برای ساختن یک کسب و کار واقعی,به نظر من خیلی مهم است راهی خلاقانه و مبتکرانه خلق کنید برای دست یابی به مشتریانتان و بازار هدفتان تا خلق یک محصول خلاقانه و مبتکرانه. خواه Tivo باشد, خواه نقشه هواپیماهای  Concorde باشد یا اصلا الگوریتم بسیار خلاقانه Google Wave؛ هیچدام نتوانستند جریان اصلی را پیدا کننداما در کمپانی های هم بودند که جریان اصلی را پیدا کردند و درست به هدف زدند. مانند ویرجین, مایکروسافت و گروپآن؛ آنها راه دستیابی به مشتری خلاقانه ای ابداع کردند تا یک محصول خلاقانه و تکنولوژیکی.

ویرجین : شاهکار روابط عمومی که یک برند ساخت

روش “جذب مشتری” شرکت ویرجین همانند برندش بسیار قوی است. خیلی پیشتر , بعد از شکستن رکورد بالون های هوای گرم و پوشش خبری فوق العاده , ریچارد برانسون (موسس شرکت ویرجین) ثابت کرد ویرجین یک برند سرکش است.بعد از آن ریچارد برانسون حوزه های شرکت های هواپیمایی, موبایل, و حتی فضا و … با برند ویرجین نفوذ کرد؛ و با جایگاه سازی بسیار قدرتمند به عنوان یک برند جذاب و سرکش حضور خود را ثابت کرد.

مایکروسافت : یک همکاری با یک شرکت توزیع ابرقدرت

دلیل جهش بزرگ مایکروسافت, برتری تکنولوژیکی نبود.در ۱۹۸۰,پیروزی بزرگ مایکروسافت بستن قراردادی با یک ابرقدرت دنیای کامپیوتر به نام آبی بزرگ یا  IBM بود.از آن پس هر کامپیوتر آی بی ام دارای یک بسته نرم افزاری MS DOS شرکت نرم افزاری  مایکروسافت شد.در واقع خود نرم افزار MS DOS نیز توسط شرکت نرم افزاری  Seattle Software Company تولید شده بود که مایکروسافت آنرا خریداری کرده بود آن هم درست هنگامیکه فهمیده بود آی بی ام به یک سیستم عامل نیاز دارد.هنگامیکه آی بی ام وارد جریان اصلی شد نام شرکت نرم افزاری مایکروسافت مانند بمب ترکید. سیستم عامل MS DOS که حتی توسط خود مایکروسافت نیز خلق نشده بود فرصت قابل توجهی به مایکروسافت برای دست یابی به مشتریان داد تا سیستم عاملشان ارتقا دهند و بروز کنند.و بعد ها با تولید نرم افزار هایی برای این سیستم عامل حضورشان را بیش از پیش دراین بازار ثبت کردند.

گروپآن : “جذب مشتری” از طریق اقدام جمعی

قبل ازینکه گروپانی وجود داشته باشد یک هدف وجود داشت. موسس این شرکت اَندرو مِسون, یک تکنولوژی اختراع نکرده بود, اما یک مکانیسم خلق کرده بود برای انجام کار های گروهی؛ برای مثال تعمیر سرسره های پارک محله شان. برای اینکه این حرکت انسان دوستانه انجام شود, عده کمی از مردم باید قول میدادند که آمده همکاری هستند تا سرسره های پارک محله را تعمیر کنند, خیلی زود مشخص شد که یک اقدام برای رفتن به رستوران بسیار بیشتر خوشایند است تا تعمیر سرسره.برای اطمینان از قولی که افراد میدادند باید با دوستانشان نیز در میان میگذاشتند و همانا رشد گروپان هم همانا. این روش ویروسی جذب مشتری همانند روابط عمومی آن کمتر مورد توجه قرار گرفت نسبت به شناخت برندی که شرکت را به اوج برد.

با جذب مشتری شروع کنید

ویرجین میدانست برند سرکش و جذابش به زودی مورد توجه مردمی که برندها اشباع شده اند و دنبال یک برند با انرژی زیاد هستند, جلب خواهد شد پس ایده و بازار جدید ویرجین توسط روش جذب مشتریش کاهش یافت تا دقیق تر به هدف بزند.

مایکروسافت میدانست یک همکاری با آی بی اِم مایکروسافت را جلوی دید مشتری خواهد برد بدون هیچ هزینه تبلیغاتی.

گروپان تقریبا ۱۰۰% یک ایده برای جذب مشتری بود. ایده ای که وقتی زاده شد که رفتار جمعی مردم برای یک اقدام انسان دوستانه خوشایند به نظر نمیرسید. اما بسیار خوشایند بود اگر این رفتار جمعی به کسب و کار های محله و رستوران ها نسبت داده میشد.

توسعه یک راه حل برای یک مشکل راه خیلی بی اثری است برای ایجاد یک کسب و کار؛ زیرا از پیچیدگی رساندن راه حل به دست مشتری و باعث خرید شود را چشم پوشی میکند.شاید کمی غیر قابل درک باشد اما جریان ازین قرار است اگر میخواهید یک کسب و کار موفق بسازید لازم نیست ایده فوق العاده ای داشته باشید, حتی یک ایده ساده اما یک روش “جذب مشتری” خلاقانه شما را از آنچه فکر میکنید سریع تر به هدفتان میراند.اگر بدانید راه های دستیابی به مشتریانتان چیست, آن موقع بهتر میتوانید چه چیزی بفروشید به مشتریانتان.