از ایده تا واقعیت ۱۸: خود را مجبور به ابداع نکنید!

از ایده تا واقعیت ۱۸: خود را مجبور به ابداع نکنید!

در این بخش درس هایی فراگیر که با تجربه و ممارست زیاد به دست آمده اند تشریح می شوند. این درس ها مجموعه ای از ایده ها برای ساختن کسب و کار می باشند. آگاهی از این نکات مهم می تواند قبل از انحرافات اساسی به کمک شما بیاید.

  • خود را مجبور به ابداع نکنید : به فکر این نباشید که لزوما ایده بسیار بکر و جدیدی یافت کنید که تاکنون به ذهن کسی نرسیده است. بسیاری از کسب و کار های موفق لزوما ایده بدیعی نبوده اند بلکه آنها همان ایده های گذشتگان را به شیوه ای جدید و نوآورانه اجرا نموده اند.
  • مدام در تکاپو باشید : همیشه احتمال این را بدهید که ممکن است راه بهتری وجود داشته باشد. لذا درب های یادگیری را بر روی خود نبندید. از کوچکترین فرصت ها برای یادگیری استفاده نمایید. این می توانید صحبت یا نظر کوتاه یک مشتری باشد تا نوشته یک وبلاگ. اگر ذهن جستجوگر خود را پرورش دهید آنگاه اطلاعات مفید اطراف خود را به سرعت می توانید تشخیص دهید و بهره برداری کنید. همیشه سوالاتی در ذهن داشته باشیبد و از فرصتی برای بیان آنها استفاده نمایید.
  • پول به سختی به دست می آید :  خود را جای مشتری بگذارید و ببینید که در چه صورتی حاضر است پولی را که به سختی به دست آورده به شما بدهد تا خدمات یا محصولی دریافت نماید. باید او را متقاعد کنید که کدام نیاز مهم یا مشکل را می خواهید حل کنید. مسلما باید ارزش افزوده قابل قبولی ارائه دهید.
  • به روابط برد-برد بیاندیشید :  این اولین اصل در کسب و کار است. تمرین کنید تا بتوانید نیروهای اطراف را تشخیص دهید و کسب وکار خود را با آنها همراستا سازید. این نیروها طیف وسیعی دارند. از نیروی خلاقیت پرسنل گرفته تا میل به رشد فردی. رابطه ای برقرار کنید که به نفع دوطرف باشد.
  • تولید انبوه در مقابل تولید سفارشی : مهم است که بدانیم چقدر سفارشی عمل می کنیم و چقدر دیدگاه تولید انبوه داریم. اصولا زمانی که مشغول ایجاد یک محصول خاص برای یک شخص یا سازمان خاص می باشیم نمی شود نام آن را کارآفرینی یا استارتاپ گذاشت. در واقع استارتاپ با دیدگاه تولید انبوه و همه گیر شکل می گیرد. این هشدار خصوصا برای شرکت های نرم افزاری که مشغول ایجاد برنامه های سفارشی برای مشتریان می باشند قابل توجه است. سفارشی سازی در تمام دنیا هزینه های بسیار سنگینی دربردارد.”انبوه اندیشی” مهارت مورد نیاز کارآفرین تازه کار می باشد.
این مطلب را هم بخوانید:   ایده های بسیار زیبا برای باغ های چوبی

تمرین برای انبوه اندیشی : استارتاپ های ومبتنی بر نرم افزار عموما بر اساس هزینه های پایین شکل می گیرند.در حالیکه درمرحله تولید انبوه نیاز های به سرمایه های هنگفت همانند سایر صنایع می باشد. این مرحله ای است که از دید نهان می ماند. برای اینکه کارآفرینانی که در محیط فناوری اطلاعات کار می کنند دیدگاه بهتری نسبت به الزامات و هزینه های تولید انبوه در صنعت داشته باشند توصیه می شود طرح های تیپ صنایع مختلف را مطالعه نمایند. با همانند سازی آن هزینه ها می توان به اهمیت تولید انبوه و الزامات آن واقف شد. سایت سازمان شهرک های صنعتی حاوی طرح های مختلف تیپ صنعتی می باشد :

بدیهی است که موفقیت در استارتاپ های مبتنی بر فناوری اطلاعات نیز به سرمایه های مشابه با سایر صنایع نیاز خواهند داشت.

همچنین با مراجعه به شهرک های صنعتی اطراف شهر خود می توان دیدگاه واقعی تری نسبت به صنایع و تولید انبوه  پیدا کرد

نکته بسیار مهم مورد تولید انبوه : جمع قابل توجهی از تازه کارها به سمت بیزنس های مشاوره می روند. برای شروع یک استارتاپ گاهی می توان از یک شرکت مشاوره شروع کردو در خلال ارائه خدمات می توان به مرور صاحب محصولی شد و نهایتا از شرکت خدماتی به شرکت محصولی تبدیل شویم. اما باید توجه داشت که شرکت مشاوره یک استارتاپ نیست. برای اینکه استارتاپ شویم باید شرکت ما محصول-محور باشد نه خدمت-محور. این به معنی لزوم تولید محصول فیزیکی نیست. منظور این است که استارتاپ باید محصولی داشته باشد که بتواند به تعداد زیادی مشتری بفروشد نه اینکه یک خدمت سفارشی برای مشتری خاصی انجام دهد.  برای اینکه یک استارتاپ باشید شما باید مانند گروه موسیقی کار کنید که کپی آلبومش را به تعداد نامحدودی می فروشد نه اینکه اجرا کننده مراسم در جشنها و عروسی ها باشید. برای همین ممکن است کسب و کارهای زیادی در اطراف خود ببینیم اما همه آنها استارتاپ نیستند. چراکه قابلیت و استعداد گسترش را در خود رشد نداده اند.

  • تخمین هایتان را دقیقتر کنید : تجربه عملی نشان داده است که در کشور تخمین های اولیه با واقعیت حدود ۳۰ درصد تفاوت دارد. این از خرید مصالح و مواد اولیه گرفته تا برنامه زمانی صدق می کند. خیلی باید مواظب این مساله بود.
  • با پیش بینی های مداوم خود یک گام جلوتر حرکت کنید : به علت تغییر پی در پی قوانین باید همواره قدم های بعدی را پیش بینی کرد و مدام تغییر و تحولات آنها را چک کرد. مانند مورد دفترخانه بانک مسکن.
  • تغییرات قوانین دولتی را در اقتصاد دولتی به دقت زیر نظر داشته باشید و دنبال تاثیرات مستقیم و خصوصا غیر مستقیم آن بر کسب و کار خود بگردید.
  • ساده سازی : کسب و کارهای موفق الگوهای ساده اما کارایی داشته اند. در خلال پیچیدگی های موجود در فرایندها و فعالیت های کاری، می توان الگوهای مشترک و ساده ای پیدا نمود. تشخیص سادگی نیاز به مهارت دارد. خود نوعی هنر می باشد. برای اینکه بتوان از یک راه ساده شروع نمود لازم است شاخ و برگ های اضافی را تشخیص داده و آنها را حذف نمود. ایده کلی را در ذهن خود تشکیل دهیم و به مرور آنرا تکمیل نماییم. به سادگی شروع نماییم. از همان ایده ای که هم اکنون در ذهن داریم آغاز کنیم. قدیمی ها می گویند حرف حساب دو کلمه است.
  • شروع ساده : هنگام شروع کار یا پروژه جدید ممکن است نقطه شروع کار نامشخص باشد.ممکن است به جای شروع پروژه مدام در اندیشه و نگرانی آینده پروژه و تمام ابعاد مختلف آن باشیم. در این صورت لحظه به لحظه شروع کار سخت تر خواهد شد. برای کارهای جدید و خلاقانه بهتر است زمان زیادی برای شروع صرف نشود بلکه از یک نقطه تقریبا ساده کار شروع شود. در این صورت پس از شکل گرفتن اولین اقدام عملی، ادامه فرایند ملموس تر و محسوس تر خواهد شد.
  • خلاقیت برای ایجاد شکل های غیر مستقیم محصول : به عنوان مرحله ای از بارش فکری برای توسعه ایده خود بهتر است به تغییر شکل محصول هم بیاندیشیم. یعنی این محصول را تا چه حد می توان تغییر داد. اصولا چه راه های جایگزینی برای تامین نیاز مشتری وجود دارد؟ آیا محصولات تغییر یافته یا ادغام شده یا اصلاح شده  دیگری می توان طراحی نمود. سعی کنیم آنها را بنویسیم. گاهی ممکن است راه های جایگزین بسیاری برای رفع یک نیاز وجود داشته باشد.
  • خلاقیت برای ایجاد سود های غیر مستقیم : آنچه در عرف رایج است همانا فروش یک محصول و اخذ هزینه آن می باشد. دریافتی های حاصل از فروش با کسر هزینه های تولید آن تبدیل به سود می شود. وجه غالب در کسب و کارهای عمومی همانا دریافت مستقیم هزینه ها از افراد در قبال ارائه محصول یا خدمات می باشد. این مدل غالب درآمدی اکثر کسب و کارها می باشد. یک کارآفرین خلاق می تواند در این مدل تغییر ایجاد نماید. در بیشتر شرکت های نوآور می بینیم کسب سود از راه های غیر مستقیم صورت می گیرد. به عنوان مثال شرکت فیس بوک تمامی خدماتش را به صورت مجانی به کاربران ارائه می دهد. این خدمات بسیار گران قیمت و پر هزینه هستند اما مدیران شرکت درآمدها را بر اساس مسیرهای غیر مستقیم که عمدتا بر اساس تبلیغات است قرار داده اند. این مدل درآمدی در شرکت هایی نظیر گوگل هم مشاهده می شود.
  • تغییر دید نسبت به مشتری و سود : برای اینکه دید خود نسبت به سود را تغییر دهیم لازم است دید خود نسبت به مشتری را تغییر دهیم. اعتقاد به این جمله می تواند ساختار سود را تغییر دهد : “من و مشتری هر دو باهم می خواهیم سود ببریم” یا “حضور مشتری در فروشگاه یا سایت من به تنهایی خود امر نیکی است” یا “بدون اخذ هزینه مستقیم از مشتری از مشتری سوم برای ارائه خدمات به مشتری اول پول بگیرم”
این مطلب را هم بخوانید:   از ایده تا واقعیت ۱۱: جذب سرمایه

پایان

(Visited 392 times, 1 visits today)

درباره نویسنده

شما ممکن است علاقه مند باشید

ترک کردن دیدگاه شما