آموزش مگا خلاقیت – قسمت پانزدهم

آموزش مگا خلاقیت – قسمت پانزدهم

تازه شما چقدر تازه است؟

اگر شما همه مسائل بیشتر داده شده را خودتان حل کردید و ثابت کردید که ذهن نابغه ای دارید ، شاید مأیوس شوید اگر بگویم این مسائل صرفا برای تمرین بودند. این قابل درک است . شما هدف را میبینید ، آن را نشانه میگیرید ، می زنید و بعد میفهمید که این فقط یک هدف آزمایشی بوده ، این هدف به وسیله خیلی های دیگر نیز – یا حداقل یک نفر دیگر – قبل از شما مورد اصابت قرار گرفته است. بنابراین مهارت بعدی که باید کسب کنید این است که چگونه مسائل خود را پیدا کنید – مسائل واقعی را و این کار البته آسان نخواهد بود.

 

دکتر الینیکف بیان می کند:
یکبار ، من بعنوان دانشجوی دکترا و کاندیدا برای کارکردن بر روی مسائل زبان شناسی ، واحدی پیدا کردم ( مانند واحد مندل که آخر سر به نام ژن شناخته شد ) . من نصفه های شب از خواب بیدار شدم ، برخاستم و تمامش را نوشتم ، و در عرض یک هفته همه چیز را به استاد مشاور مریم اس. کارایوا گزارش کردم. او با دقت به حرف های من گوش داد و مرا به خاطر عمیق فکر کردنم تحسین کرد . چند ماه بعد ، هنگامی که داشتم یکی از کارهای قدیم استاد مشاورم را مطالعه میکردم ، توصیف یک واحد را در همان لایه زبانی پیدا کردم که از نظر اسمی تفاوت کمی با واحد من داشت ، اما اصل مطلب همان بود.

این مطلب را هم بخوانید:   خودآموز ایجاد خلاقیت در کودکان

تفاوتش با اسمی که من انتخاب کرده بود ، فقط در یک حرف بود ! میتوانید تصور کنید که من چقدر شرمنده شدم ؟  استادم چه فکری در مورد من میکرد ؟ با او تماس گرفتم و یک وقت ملاقات خواستم ، وقتی او را دیدم مکالمه قبلی مان را به او یادآوری کرده و با شرمندگی عذرخواهی کردم . او مرا آرام کرد و گفت که میدانسته قصد من انتحال مطلب او نبوده و اضافه کرد که « این به من نشان داد که تو در مسیر درستی در حرکتی» این حرف او باعث تسکین خاطر من شد و به علاوه یک درس بزرگ برای من بود چه از لحاظ علمی و چه انسانی . باید بدانید من استاد مشاورم را بسیار دوست دارم ، او الگوی من بوده ، هست و خواهد بود.

پس همانطور که دیدید ، ما چیزها را باز کشف میکنیم و متوجه میشویم که بعضی از چیزهایی که میپنداشتیم جدید هستند ، از مدت ها پیش وجود داشته اند . به این میگویند جدید ذهنی در مقابل جدید عینی .
جدید یا بدیع ذهنی به چیزی گفته میشود که برای خود فرد (مبدع) جدید و تازه است. و بدیع عینی برای همه مردم تازه است.
دکتر الینیکف می گوید:
من به شخصه این اصطلاحات را نمی پسندم ، به این علت که آنها فاعل و مفعول ( ذهنیت وعینیت ) را درست مقایسه نمیکنند. این دو اصطلاح این فرض را ایجاد میکنند که شخص ( فرد ) ایده ای ذهنی ( متعصبانه ، «نادرست») دارند.

نظر و ایده ذهنی یک فرد ممکن است درست باشد یا نادرست اما نظر و ایده به ظاهر «عینی» همه مردم نیز ممکن است درست یا غلط باشد. برای مثال ، زمانی که همه مردم فکر میکردند زمین مسطح است تا اینکه ماژلان کروی بودن آن را ثابت کرد.

این مطلب را هم بخوانید:   آموزش مگا خلاقیت – قسمت شانزدهم

پس هنگامی که درباره بدیعیت صحبت میکنیم ، من ترجیح میدهم از عبارات بدیع فردی ، بدیع خانوادگی ، بدیع همسایگی ( چیز جدید و نویی که در بین همسایه ها شناخته و استفاده میشود) بدیع شهری ، بدیع کشوری ، بدیع جهانی یا به طور کلی بدیع اجتماعی استفاده کنم. عبارت های دقیق از به خطا رفتن ، جلوگیری میکنند.

در عین حال ، حوزه ای که تازگی و بدیعیت در آن نیاز به کاوش ، امتحان ، گزارش و مقایسه دارد ، مشخص میشود – اینها همه کارهایی نوآورانه اند. این کارها ، پیچیده ، خطرناک ، و بعضی مواقع ناخوش آیندند ولی با این حال انجام شان کاملا ضروری است.

دکتر الینیکف می گوید:

تصور کنید بعد از افتضاحی که با « واحد جدید» من پیش آمد تصمیم میگرفتم کارم را ول کنم ، دیگر هرگز هیچ واحد یا قانون و یا هیچ دانشی را کشف نمیکردم. همچنان که اگر یکی از افراد خانواده تان آدمی منفی باشد و ایده های شمارا فورا سرکوب کند ، اگر جسارت کافی نداشته باشید هرگز  آنها را به جامعه بزرگتر نخواهید رساند.

 اکتر ایی . پول تورنس میگوید، خلاقیت نیاز به جسارت دارد : زمانی که شما ایده ای جدید خلق میکنید ، شما جزو  اقلیت یک نفری محسوب میشوید باید در اینجا اضافه کنم که نه تنها پیدا کردن یک راه حل ممکن است خلاقانه باشد ، بلکه حتی طرز بیان مسئله نیز میتواند بسیار خلاقانه انجام شود. چرا انیشتین باید راجع به نسبیت فکر میکرد ؟ چرا لویی پاستور باید به فکر باکتری می افتاد؟ و چرا مادام کوری به فکر یک عنصر شیمیایی جدید افتاد؟

این مطلب را هم بخوانید:   آموزش مگا خلاقیت – قسمت هفدهم

شاید شما اولین مسئله ۴ نقطه و ۳ خط را دیده  بودید . ولی بعید است هرگز مسئله ۴ نقطه و دو خط و یا مسئله ۴ نقطه و یک خط را دیده باشید. اینطور نیست ؟

من آنها را برای تان درست کردم.

شما هم میتوانید مسائلی برای من ، دوستانتان و دیگران ابداع کنید . به خاطر داشته باشید که بیان یک مسئله ، به همان اندازه که حل کردن آن اهمیت دارد مهم است. یاد بگیرید چگونه مسائل را مطرح کنید یا چگونه سوال بپرسید. کنجکاوی و تفکرتان را پرورش دهید.

(Visited 139 times, 1 visits today)

درباره نویسنده

شما ممکن است علاقه مند باشید

ترک کردن دیدگاه شما