آموزش مگا خلاقیت – قسمت اول

ذهن تان را بگشایید به سوی دری که هرگز بازنکردیم .  ( تی .اس. الیوت )

با نام و یاد خداوند اولین جلسه دوره آموزشی مگا خلاقیت را شروع می کنیم.

در ابتدا یک ساعت کرنومتردار پیدا کنید یا اینکه از ساعت مچی خود استفاده کنید. یک خودکار یا مداد و یک ورق کاغذ آماده بفرمایید…

مسائل مربوط به شناخت وسعت دید

 در ابتدا بهتر است با چند مسئله جالب شروع کنیم تا حدودا وسعت دید شما را بررسی کنیم . این سوالات از بسیار قدیم ابداع شده اند که من حتی به خاطر ندارم چه کسی برای اولین با آنها را مطرح کرده است. البته حدس میزنم که دومین مسئله در یکی از کتابهای معروف روسی نوشته ولادیمیرلوی مطرح شده بود.
توضیح : من عمدا از لفظ مسئله در اینجا استفاده کردم و نه آزمون به این علت که قصد ندارم شما را محک بزنم و شما نیز خودتان را نمی آزمائید . شما در اینجا استعدادهای خود را بررسی میکنید تا بفهمید در چه جهت و چطور میتوانید آنها را توسعه دهید.

مسئله ۱
برای این تمرین ۵ ثانیه فرصت دارید
یک مداد یا خودکار بردارید و یک دایره بسیار بزرگ در وسط صفحه رسم کنید.حالا نقطه ای را روی آن برگه کاغذ قرار دهید.  
جواب این مسئله جلوتر ارایه خواهد شد ، پس بعد از انجام ایم مسئله به سراغ مسئله بعدی بروید.

مسئله ۲
امیدوارم مسئله قبل را حتما انجام داده باشید زیرا جواب آن برای شما جالب خواهد بود.
حالا برویم سراغ مسله دوم، این سوال باید در حداقل زمان ممکن حل شود
عدد فردی کمتر از ۱۰ را روی کاغذ بنویسید
دوباره منتظر جواب در مطالب بعد باشید . حالا به مسئله بعدی بپردازید.

مسئله ۳
خواه طرف سوال من گروهی از دانش آموزان مدرسه نوابغ باشند و یا یک عده از افراد بزرگسال شاغل در یک شرکت بزرگ و معتبر. اغلب با چند تمرین برانگیزاننده شروع میکنیم . تمرین زیر یکی از نمونه های معروف آن است.
یک عدد سه رقمی بدون صفر بنویسید .سپس عددی را در ستون اول پیدا کنید که مطابق اولین رقم نوشته شده شما است . سپس همین کار را با ارقام بعدی تان و با استفاده از ستونهای دوم و سوم انجام دهید. ( از چپ به راست شروع کنید)

photo_2016-08-17_23-33-17

برای مثال: اگر عدد ۳ رقمی شما ۲۳۲ بود ترکیب بدست آمده به این شکل خواهد بود :  گربه (ستون اول)  کوراک
 ( ستون دوم)  افسردگی  (ستون سوم)

وقتی سه کلمه را پیدا کردید ۵ جمله بنویسید و در هر جمله از سه کلمه استفاده کنید برای این کار فقط ۵ دقیقه زمان دارید.

خوب امیدوارم تمامی مسایل را حل کرده باشید البته به قول یکی از دوستان بیشتر از ۵ دقیقه شد که این کار عمدی بود

توجه بفرمایید:  اگر قبل از جواب دادن به هر سه سوال منتظرید که هر چه زودتر جواب ها را ببینید ، باید بدانید که شما فردی بی صبر و بی توجه به نظم هستید ، به کارهای طولانی علاقه ای ندارید و از آن دسته افرادی هستید که رضایت لحظه ای را ترجیح میدهند. در یک مدرسه معمولی شما برای داشتن این خصوصیت تنبیه می شدید ؛ اما در مدرسه ای بدون سنت های معمولی مانند مدرسه ما  مدرسه خلاقیت ، مدرسه زندگی ، این خصلت اشکالی ندارد.  شما مسلما انسانی خلاق هستید. هر چند برای اینکه بفهمیم تا چه اندازه خلاقید بهتر است تمرینات را به ترتیب ارائه شده انجام دهید. آیا فکر میکنید صبر کردن و انجام پذیر بودن برای یک نابغه اهمیت ندارند ؟ توماس ادیسون هم بی صبر بود اما فقط با افراد بی صبر این طور بود اگر شما نیز بی صبرید ولی با پشتکار، خودتان را با او مقایسه کنید.

حال اگر واقعا به تمام سوالات جواب دادید مطلب بعد را مطالعه کنید در غیر اینصورت پیشنهاد می کنم دوباره برگردید و مسایل را انجام داده تا لذت پاسخ ها را درک کنید.

این مطلب را هم بخوانید:   آشنایی و عصاره گیری با دستگاه سوکسله

پاسخ ها
مسئله اول
برگردید و ببینید نقطه را کجای صفحه گذاشتید.
•  افراد منظم و منضبط بیشتر میل دارند داخل خطوط قرار بگیرند اینها افرادی هستند که نقطه را در مرکز دایره میگذارند.
•  افراد فارغ البالتر ، ترجیح میدهند نقطه را هر جای دایره به غیر از مرکز آن قرار دهند هرچه نقطه به لبه ها نزدیک تر باشد به معنای ریسک پذیرتر بودن فرد است
•  به ندرت ، اما گاه و بی گاه پیش می آید که اشخاصی نقطه را روی خط بگذارند ، جالب است …  انگار جای دیگر روی صفحه وجود ندارد این اشخاص احتمالا صاحب منصبهای امور اجرایی قانونی و یا وکیل هستند.
•  بعضی افراد که یا بی توجه و یا پرجرأ ت هستند نقطه را خارج از دایره میگذارند ( هرجایی روی صفحه )
•  فقط تعداد انگشت شماری صفحه را بر میگردانند و نقطه را پشت صفحه قرار میدهند. این ممکن است نشانی از نبوغ باشد

مسئله دوم
این هم توضیح انتخاب عدد فردتان :
•  اگر عدد ۹ را انتخاب کردید ، احتمالا فردی ماجراجو هستید و در تمرین قبل هم نقطه تان را در نزدیکترین فاصله به خط قرار  دادید.
•  اگر عدد۷ را انتخاب کردید ، فردی عادی و معمولی هستید
•  اگر عدد ۵ را انتخاب کردید ، فردی مستعد هستید
•  اگر عدد ۳ را انتخاب کردید ، احتمالا به داستانهای خیالی و تاریخی علاقه مندید
•  اگر عدد ۱ را انتخاب کردید ، شما یک نابغه اید  ( به همین راحتی )

شاید به نظر شما این یک شوخی باشد ، اما هر شوخی یک قسمت جدی نیز دارد ، فرد نابغه جوابی را انتخاب میکند که بیشتر از بقیه جواب ها از خواسته مسئله دور باشد ( به صورت مسئله مراجعه کنید ) هرچند که همچنان ساده ترین عدد فرد است (۱) . یک فرد ماجراجو عددی را انتخاب میکند که نزدیکتر از بقیه به خواسته مسئله باشد (۹). شخص مستعد محتاطانه انتخاب میکند البته قسمت وسط را انتخاب میکند (۵) . اکثر افراد ۷ را انتخاب میکنند که به همین دلیل هم عادی در نظر گرفته میشوند. به همین خاطر اکثر کتابهای پرفروش عباراتی از قبیل : ۷ مرحله … ، ۷ عادت…. و یا ۷ گام …. دارند ، ناشرین میدانند این عدد مورد علاقه عده زیادی از مردم است. و بالاخره  کسانی که ۳ را انتخاب میکنند به اندازه ای از خواسته مسئله  …. تا ۱۰  دوراند که قابل قبول باشد و نه بیشتر ( زمان حال ) . آنها راه حلهای بی خطر را ترجیح میدهند گذشته یا تاریخ.

این توضیحات ممکن است به نظر غیر علمی بیایند و من میخواهم که حساب خیلی زیادی روی این نتایج بازنکنید و مغرور و یا دلسرد نشوید. اما این جوابها صحت خود را تا حد زیادی به اثبات رسانده اند. ما یقینا میتوانیم پیش بینی کنیم تعداد افرادی که ۷ را انتخاب میکنند به طور قابل ملاحظه ای از افرادی که ۱ را مینویسند بیشتر است. میخواهید مطمئن شوید  ؟ میتوانید روی اعضای خانواده ،دوستان و یا همکارانتان امتحان کنید . آیا نتیجه این سوال با شناختی که از آنها داشتید مربوط بود ؟

و اما مسئله ۳
ابتدا بگوئید چند جمله نوشتید؟ ۳تا ؟ ۴ تا ؟  سوال من از کسانی نیست که ۲ یا ۳ یا ۴ جمله نوشتند شاید زمان کم آوردید همین طور است ؟ خوب ، سوال من از آن دسته از شماست که ۵ جمله نوشتند و زمان برای نوشتن جملات بیشتری نیز داشتند . چرا ۶ یا ۷ جمله ننوشتید ؟ جوابی که معمولا به این سوال میدهند این است : خودتان گفتید ۵ جمله بنویسیم من هم ۵ جمله نوشتم. چرا باید بیشتر مینوشتم ؟  وقتی من چنین جوابی میشنوم .می گویم بسیار خوب تقصیر را گردن بنده بیاندازید.  واقعیت این چنین است.آیا به نظر شما این نیست؟( با اینکه بنده بیشتر از ۵ دقیقه زمان دادم)

این مطلب را هم بخوانید:   آموزش مگا خلاقیت – قسمت هفدهم

در مدارس سنتی به ما تکالیفی داده  می شود به ما یاد میدهند تا از آنها تبعیت کنیم و ما را وادار میکنند تا از قواعد ارائه شده اطاعت کنیم . زمانی که دانش آموزان نمیتوانند مسئله ای را حل کنند ، اولین کاری که میکنند این است که ( معلم را مقصر میخوانند ) با این دیدگاه که : شما به ما یاد ندادید چطور حلش کنیم .  روش دیگری که بسیاری از افراد در این موقعیت دارند این است که میگویند : یک نفر دیگر مقصر است نه من . اگر در امتحان رد شدم معلمم مقصر است ، او به من درست یاد نداد . اگر مشکلی با خانواده دارم اعضای خانواده ام مقصرند آنها نیامدند تا راجع به آن با من صحبت کنند . اگر مصاحبه ای بد پیش رفت مصاحبه کننده مقصر است : او سوالهای احمقانه ای پرسید.

اگر شما چنین طرز برخورد را دارید آگاه باشید که دیگران را مسئول زندگی خود دانسته اید. شما در حکم عروسکی هستید که اجاز میده دیگران به هر شکلی که میخواهند حرکتتان دهند . به نظر میرسد مردم میتوانند هر کاری دلشان میخواهد با شما بکنند. این طرز فکر باعث بروز مشکلات زیادی در جهان میشود . در مدرسه ، خانه و محل کار ما به جای مسئولیت پذیر بودن و عمل کردن،  دیگران را مقصر میدانیم.

یک دیدگاه بسیار قوی تر این است که شما خود را مسئول زندگیتان بدانید ، زمانی که شکست میخورید – همان طور که همه ما زمانهایی شکست می خوریم ، مسئولیت پذیر باشید . به جای احساس قربانی بودن ، شما احساس قدرت و کنترل خواهید کرد و صدای جدید و قوی تر را خواهید شنید که میگوید :
( من در امتحان رد شدم ، و این تقصیر خودم است . این درس را دوباره خواهم خواند)
اگر مشکلی با خانواده دارم ، مقصر خودم هستم من به طور درست و شایسته ای ارتباط برقرار نمی کردم. باید بیشتر درباره نحوه برقراری ارتباط بیاموزم .

در نتیجه شما تبدیل به فردی با بصیرت و دانا میشوید و مطمینا دفعات بعد موفق خواهید شد. دانا بودن موضع قدرتمندی است که شما را به قله های جدید خلاقیت و موفقیت هدایت میکند. بعضی از مردم ممکن است این مسئولیت پذیری را خطرناک بدانند . همه چیز به نظر تقصیر شما می آید ، و به زودی از احساس یاس و نا امیدی مستاصل خواهید شد.

این کلمه “همه چیز” ما را به این دام می اندازد ،  درصورتیکه همه چیز یکدفعه و با هم اتفاق نمی افتد بلکه یکی پس از دیگری پیش می آید. ما هر اشتباه را پس از اشتباه قبلی درست می کنیم. و اگر به اندازه کافی برای تغییر شرایط سریع باشیم ، زمانی که با مشکل روبه رو شویم ، رفتارمان را تغییر میدهیم و موفق میشویم . ما با این روش رشد و ترقی میکنیم اما اگر مسئولیت پذیر نباشیم و سعی به تغییر نکنیم این مسائل روی هم تل انبار میشوند و در ین صورت  است که تبدیل به ( همه چیز) میشوند.

بنابراین بیاییم از منفعل بودن بپرهیزییم . در برابر مشقت ها و بدبختی ها ،جدی بایستیم زیرا آنها ادامه خواهند داشت.
این فرصت شما برای انتخاب است . همین حالا انتخاب کنید.

  – من ضعیفم و میخواهم همینطور ضعیف باقی بمانم دیگران مسئول زندگی من هستند.
 –  من قوی هستم و میخواهم قوی باشم . من مسئول زندگی خودم هستم.

اگر شما جزو دسته دوم هستید،مطالعه بقیه مطالب را ادامه دهید.

لطفا دوران تحصیلتان را به یاد بیاورید برای مثال در کلاسی که درس میخواندید تکلیفی که معلم برای منزل به شما داده حل مسئله های ۱ و ۳ و ۵ از فصل ۱۶ است وقتی تکلیفتان را انجام میدادید آیا مسائل ۲ و ۴ و ۶ را هم حل کردید ؟ نه ؟
چرا ؟ آیا فکر میکردید اگر آنها را حل کنید مغزتان آسیب دائمی می بیند ؟
دوباره جواب همیشگی مطرح میشود که : چرا باید آنها را حل میکردم ؟
بسیار خوب. هیچکدام از شما به کلاس ژیمناستیک میرود ؟ چرا ؟ برای ورزیده ساختن عضلاتتان ؟ برای ورزیده شدن آنها چه کار میکنید ؟ آیا پر خروس بالا و پایین میکنید یا وزنه های سنگین بلند میکنید ؟ چرا وزنه بلند میکنید ؟
 به این علت که شما برای قوی کردن عضلات به نیرو و فشاری بیشتر از حد معمول نیاز دارید. فشار باعث رشد عضلات میشود ولی با بلندکردن پر خروس آنها هرگز ورزیده و سفت نمیشوند.

این مطلب را هم بخوانید:   از ایده تا واقعیت۳: کسی به شما توجه نمی کند!

مغز ما ( عضله تفکر) ماست مغز نیز نیاز به پرورش دارد آیا مایلید آن را غیر منعطف و تنبل بار بیاورید ؟ آیا پر خروس را به وزنه های واقعی ترجیح میدهید ؟ عیبی ندارد اگر اینطور فکر میکنید من هم اینطور بودم من هم زمانی به مدرسه میرفتم و این احساس ها را هنوز به خاطر می آورم. دوست دارید تکالیفتان را هرچه کمتر و تا حد ممکن سریعتر انجام دهید تا بتوانید به تفریح و فعالیته های دیگر بپردازد همینطور است؟
این قابل درک است ولی درست نیست . ما در مدرسه عضله اصلی مان را ورزیده نساختیم عضله ای که همه عضلات دیگرمان را، تمام فعالیتهایمان و نهایتا تمام زندگی مان را کنترل میکند . این عضله همان مغز است . عضله موفقیت . ما نیمتوانیم از هیچ عضله دیگری بدون وجود مغز استفاده کنیم.

بنابراین حال دوباره زمان آن رسیده است که تصمیم بگیرید و انتخاب کنید :
– من قصد تمرین و ورزش دادن ذهنم را ندارم چون میخواهم خنگ و نادان باشم.
– من میخواهم ذهنم را پرورش دهم چون از طریق آن موفق میشوم

اگر شما گزینه اول را ترجیح میدهید دیگر لازم نیست مطالب این دوره را ادامه دهید و می توانید از تصاویر و سایر مطالب دیگر کانال ایده و خلاقیت استفاده کنید ولی اگر گزینه دوم را انتخاب کردید من میتوانم اولین راز نابغه شدن را با شما در میان بگذارم.

یک تفاوت بزرگ بین افراد معمولی ( معمولی تربیت شده یا معمولی شده ) و افراد خلاق وجود دارد. افراد خلاق هیچگاه متوقف نمیشوند ، آنها کاری را شروع میکنند با آن درگیر میشوند و دیگر نمیخواهند از آن دست بکشند.
بنابراین اولین قانون مگا خلاقیت این است که دست از دست کشیدن، بکشید .
بلند تکرار کنید : دست از دست کشیدن بکش.
فکر میکنید معنی این جمله چیست ؟
بله ، هرگز متوقف نشو .  بله ، هرگز تسلیم نشو .  بله ، استقامت داشته باش.

بنده هم همراه شما در حال تکرار با صدای بلند این جمله هستم:
دست از دست کشیدن،بکش

به علت متناقض بودن مردم آن را به خاطر میسپارند. به شکل های مختلف و به دفعات آن  را تکرار کنید آن را بکار ببندید. این اساس و پایه مگا خلاقیت است. اگر دفعه بعدی که از شما بخواهم ۵ جمله بنویسید چند تا خواهید نوشت ؟ اگر میگویید : شش ، هفت ، نه تا یا هرچند تا که بتوانم بدانید که در مسیر رسیدن به تفکر نبوغ آمیز هستید. البته تعداد جملات یک جنبه قضیه است . جنبه کمی آن . باید جنبه کیفی جملات را هم در نظر بگیریم . جملاتتان تا چه حد خوبند ؟ آیا بامزه اند؟ یا تحسین برانگیزند؟ یا بدیع و جالبند ؟

قبل از اینکه وارد بحث کیفیت شویم ابتدا به صورت خلاصه به بررسی چند باور در مورد ماهیت نبوغ می پردازیم. باورهایی که شما را از پتانسیل حقیقی تان در خلاقیت باز میدارند. همانطور که تی.اس.الیوت میگوید : بیایید به سوی دری که هرگز بازنکردیم،  قدم برداریم.

لطفا به این مطلب امتیاز دهید:

[ratings]

(Visited 429 times, 1 visits today)

درباره نویسنده

شما ممکن است علاقه مند باشید

ترک کردن دیدگاه شما