آثار شش زن ایرانی در نمایشگاه بینابین در نیویورک

آثار شش زن ایرانی در نمایشگاه بینابین در نیویورک

بخش دوم نمایشگاه «بینابین» متشکل از شش ویدیوی هنری در نیویورک برگزار شد.

سازندگان این آثار زنان هنرمندی بودند که در ایران زندگی می کنند. شاید بتوان گفت حلقه‌ای که هر شش اثر را به هم وصل می کرد، جستجوی هویتی بود که بازتاب شرایط اجتماعی – سیاسی ویژه خویش بود. این نمایشگاه محصول کار هنرمندانی بود که از ویدیو به عنوان یک ابزار هنری برای نشان دادن هنرفردی خود بهره برده بودند.

ویدیوی هنری چیست؟

ویدیوی هنری در دنیا پدیده ای نسبتا نوین است و در ایران بیش از یک دهه و اندی از عمر آن نمی گذرد. تعریف دقیقی برای این ژانر هنری وجود ندارد ولی مشخصه هایی دارد از جمله این که کوتاه است و الزاما ساختار روایی ندارد. افزون برآن عدم وابستگی به سینما و ژانرهای وابسته به آن، از مولفه های دیگر این هنر است. شهرام کریمی طراح نمایشگاه براین باور است که ویدئوی هنری تابع یک حکم مکانیکی نیست و تابع فردیت و سبک کار هر هنرمند است و کل داستان گویی آن متفاوت است. به گفته او: «قدرت مانور در ویدئوی هنری بیشتر است. می توان با زمان و مکان بازی کرد. این ژانر هنری بیش از آنکه درگیر تکنیک سینمایی باشد، تابع خلاقیت هنری هنرمند است.» برخی دیگر از هنرمندان از جمله عباس کیارستمی نیز تعریف خاصی برای ویدئوی هنری قائل نیستند و بی روایت بودن و معناپذیری را از شاخصه‌های آن می دانند.

ویژگی‌های نمایشگاه وهنرمندان

کار این هنرمندان به ترتیب چیدمان در نمایشگاه اینگونه بود: اولین اثر «شب بخیر» متعلق به ژینوس تقی زاده محصول سال ۲۰۰۹ بود. سرزمینی که در قالب نوزادی در گهواره ای آرمیده است و بیننده شاهد دست مادری است که گهواره را تاب می دهد و برایش سرودهای خیزش های دوران متفاوت اجتماعی ایران را می خواند. کار بعدی چهل گیس از ماندانا مقدم محصول ۲۰۰۶ بود. ما به عنوان مخاطب شنونده صدای شرشر آب و شاهد پاهای برهنه زنی ایستاده در وان حمام بودیم که آرام آرام موهایش بریده می شود و در وان روان می شود.

 ویدیوهای بهار صمدی
ویدیوهای بهار صمدی

 

بهار صمدی با کار «تقاطع» محصول ۲۰۱۶ در نمایشگاه حضور داشت. چهار کانال ویدیویی این اثر سیاه و سفید را بر روی دیوار تصویر می کردند. جنگی که با الهام از آثار مینیاتوری خلق شده بود با محتوایی سنتی در غالبی امروزی در چهار کانال ویدیویی با اشکال هندسی مدرن بر روی دیوار جلوه می کرد.

این مطلب را هم بخوانید:   ۱۰ راه آسان برای اینکه در محل کار بیشتر مفید باشیم

اثر شیرین عابدینی راد با ویدیوی «گذر» محصول ۲۰۱۳ در میانه نمایشگاه خود نمایی می کرد. ذوب شدن یخ های کلاه سربازی که نماد جنگی ۸ ساله است، جنگی که زخم های ترمیم ناپذیر بسیاری برجا گذاشته است.

سمیرا اسکندری فر با اثر «جهیزیه ای برای ماهرو» که روایت رنج دختران خردسالی است که عروس می شوند. آنها کودکی را تجربه نکرده و در نوجوانی مسئولیت سنگین مادری و بزرگسالی را بدوش می کشند. این اثر درباره سرنوشت سرزمینیست که تولد با هویت زنانه در آن به معنای زندگی بعنوان جنس دوم است. این تنها اثری بود که روایت مشخصی را بیان می کرد و در غالب مستند تصویر شده بود.

و بالاخره بهار بهبهانی با اثر «چکمه آژاکس» محصول سال ۲۰۱۵ در نمایشگاه حضور داشت. اثری تجربی با نگاهی از روزنه دید زنی عروسکی با چکمه های قرمز که نظاره گر محیط اطراف خویش است.

 

 بهار بهبهانی؛ زنی عروسکی با چکمه های قرمز نظاره گر محیط اطراف خویش است
بهار بهبهانی؛ زنی عروسکی با چکمه های قرمز نظاره گر محیط اطراف خویش است

تاثیر جنگ ایران وعراق

شیرین عابدینی سازنده اثر «گذر» در زمان شروع جنگ ایران و عراق سه ساله بوده و می گوید تقریبا هیچ خاطره مشخصی از آن دوران ندارد. وی بر این باور است که تصویر جنگ به غیر از تصاویر رسمی که از رسانه ها نشان داده می شود خاطره ای به جا نگذاشته است اما این خاطره در ذهن افراد هنوز جاری است. او ادامه می دهد: «ذهن و روان من در برابر این تصاویر همواره مملو از غم و اندوه است. گر چه ما ایرانیان ظاهرا از برابر آن عبور کرده ایم اما در جای جای این سرزمین کودکان و انسان های بی گناه بسیاری هستند که هنوز در ورطه آن غوطه ورند و گذاری برای آنها متصور نیست.»

این اثر تنها یادمانی از جنگ ایران و عراق نبود بلکه تصویر انهدام و نیستی و بر جا ماندن نشانه هایی بود که همچنان در پیرامون دیده می شود. او همچنین به یک احساس متناقض در این باره اشاره دارد: «از یک سو تعدادی از پدران و برادران دوستان من در جنگ کشته شده اند و از سویی در هر کوچه و خیابان اسم دهها شهید و کشته یاد آور نام کسانی است که هیچ گاه با آنها نزدیکی و آشنایی نداشتم.» شاید به همین دلیل ویدیو نیز بار متناقضی را بر دوش خود می کشید، کلاه سربازی که در هاله ای از یخ پوشیده شده و در چرخشی آرام با موسیقی جاندار احمد پژمان در حال ذوب شدن بود. هر چند دوربین ثابت بود ولی حرکت آب شدن یخ و موسیقی پژمان در آن حرکتی موجز را ایجاد می کرد که موضوع هویت در آن محوری بود، هویتی که در یک سوی آن انسان است و در دیگر سو خواست ‌ها و آرزوهایش چه به عنوان قربانی و چه به عنوان فاتح. این اثر هم رنج سرباز و هم آب شدن یخ ها را نشان می داد و هم شاید بیهودگی جنگ را برای بشر.

این مطلب را هم بخوانید:   آشنایی با تاریخچه هنر قلمزنی

ساخت ویدیوی گذر

شیرین عابدینی در رشته گرافیک و طراحی لباس تحصیل کرده و تجربه کار در مرکز پژوهشی بنتون در ایتالیا را دارد. او کتابی هم تحت عنوان «مد و لباس در قلمر هنر مفهومی» نوشته است. خانم عابدینی در سال ۲۰۱۳ چیدمانی به عنوان «هشت بهشت» در نمایشگاه فردی در موزه هنرهای معاصر اهواز ساخت که در آن بر روی هرکدام از هشت سکو یک شی از لوازم سرباز در درون مکعب از جنس یخ قرار داشت. در هوای گرم اهواز یخ ها آب می شدند و به این ترتیب صدای باران در محیط نمایشگاه تداعی معنای گذر را نیز داشت. او از این آب شدن ویدیویی تهیه کرد که در نمایشگاه «بینابین» برای اولین بار به نمایش درآمد. شیرین در مورد سرباز و احساس ترس خاطر نشان می کند: «جنگ های آرمانی شاید تا حدودی مرگ را آسان می کند اما کیست که بگوید از مرگ هراسی ندارد. درهمان لحظه یخبندان ذهنی در پیشگاه مرگ امیدی نیز جاری است. آب شدن ترس از مرگ و رهایی از نیستی. این تناقضی در همه جنگ ها حتی جنگ های آرمانی است که با انسان همسفر است.»

سرودهای انقلاب

در «شب بخیر» اثر ژینوس تقی زاده دست مادر گهواره‌ ای را که نوزادی در آن آرمیده تاب می داد. بعنوان مخاطب وقتی خوب دقت می کردید، با به کارگیری نورپردازی سه رنگ، پرچم ایران را در اتاق درمی یافتید. کودکی در بخش میانه پرچم یعنی بخش سفید آن که نماد صلح است آرمیده بود. اما آنچه که این اثر را با این سه رنگ در جغرافیای ایران تاثیر گذار می کرد ده سرود بود که بصورت لالایی برای این نوزاد توسط مادر خوانده می شد. ده سرودی که در مقاطع مختلف اجتماعی سیاسی ایران معناهای متفاوتی را برای گروه های مختلف تداعی می کند. شعله یکی از بازدید کنندگان گفت: «من بی اختیار شروع کردم با این سرودها هم نوا شدن و خواندن». اولین سرود «الله الله» بود سپس نوبت «برپاخیز» برگرفته از سرود انقلابی شیلیایی از گروه اینتی ایلیمانی و شعر سیاوش کسرایی بود. سومین سرود «بهشت زهرا» و دیگری «لاله خون شد» با شعر سیاوش کسرایی و موسیقی حسین علیزاده بود. پنجمین سرود، «آفتابکاران جنگل» بود که بر اساس یک ملودی ارمنی و صدای داوود ساخته شده است. این سرود در دهه ۶۰ بین جوانان سیاسی آن دوره رواج داشت. ششمین سرود، «بهاران خجسته باد» با شعر کرامت الله دانشیان و موسیقی اسفندیار منفرد زاده بود. هفتمین سرود «برادر غرق خونه» و هشتمین «قسم به اسم آزادی» با شعر و موسیقی جهانبخش پازوکی بود. نهمین سرود «یار دبستانی من» بود با شعر و موسیقی منصور تهرانی و صدای جمشید جم و فریدون فروغی؛ یادآور جنبش های دانشجویی پس از انقلاب بویژه ۱۸ تیر و بالاخره آخرین آنها «همراه شو عزیز» بود با صدای محمدرضا شجریان. با این سرودها هر فردی می تواند خود را در مقطعی از اتفاقات سیاسی – اجتماعی ایران بیابد و با آن همذات پنداری کند.

این مطلب را هم بخوانید:   تولید انرژی پاک از بادبان‌های رنگارنگ

ساخت ویدیوی شب بخیر

ویدیوی شب بخیر ساخته ژینوس تقی زاده بخشی از مجموعه «سنگ، کاغذ، قیچی» بود که به مناسبت سی امین سالگرد انقلاب در تهران به نمایش در آمده بود. ژینوس در زمان انقلاب هفت سال داشت. در آن سال ها تصاویر آگهی گمشدگان در تلویزیون قبل از برنامه کودک ساعت ۵ بعدازظهر پخش می شد. او می گوید: « اضطراب از دیدن گمشدگان به همراه احساس سنگین مسئولیت پیدا کردنشان از کودکی با من ماند و در طول زمان دچار تغییر شد، مفاهیم مختلفی گرفت و گاه گمشدگی، شامل خود من هم شد.» او در یکی از این تصاویر آگهی گمشدگان، خودش را با مشخصات هفت سالگی در ستون روزنامه ها جا داد که با چهره سه بعدی اش در سی و هفت سالگی در حال جابجایی و تغییر است. ژینوس ادامه می دهد: «در این مجموعه من به حافظه جمعی مشترک رجوع کرده ام و روایت خودم را از آن حافظه ارائه داده ام.» صدای سرودها در اثر شب بخیر که به شکل لالایی خوانده می شد، با صدای مامک خادم و همکاری حمید سعیدی ضبط شده است.

نمایشگاه بینابین در مجتمع مانا از ۱۵ اکتبر تا ۲۰ نوامبر برگزار شد.

به این مطلب امتیاز دهید:

[ratings]
(Visited 181 times, 1 visits today)

درباره نویسنده

شما ممکن است علاقه مند باشید

ترک کردن دیدگاه شما